لطفاً کليه فايل هاي قابل دانلود در اين سايت، مخصوصاً فايل هاي پيوست شده را با نرم افزارهاي مخصوص مديريت دانلود، دريافت نماييد مانند نرم افزار دانلود منيجر که در اين لينک قابل دريافت و نصب است http://mcaf.ee/6wz9g در صورت عدم استفاده از نرم افزارهاي مخصوص دانلود و استفاده از دانلود منيجر داخلي مرورگرها احتمال دانلود ناقص فايل ها وجود دارد
نمايش نتايج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4
  1. #1
    تاريخ عضويت
    Feb 2013
    نوشته ها
    37

    پيش فرض آیت الله سیستانی: اگر بگوییم ما پاسخ بسیاری از مسائل را هنور نیافته‌ایم بهتراست تا...

    آیت‌الله سیستانی: تدریس فلسفه چه فایده‌ای دارد؟

    » سرویس: رسانه هاي ديگر - رسانه ديگر
    کد خبر: 92071308484
    شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۹:۴۳



    در دیداری که دکتر احمدی رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتاب‌های علوم انسانی دانشگاه‌ها - «سمت» - با آیت‌الله العظمی سیستانی داشته، این مرجع تقلید با ابراز نگرانی از وضعیت علوم انسانی در کشور، از تدریس فلسفه ملاصدرا و ترویج آرای محی‌الدین ابن عربی خصوصا در باب معاد انتقاد و بر ضرورت اصلاح این رویکرد تاکید کرده است.

    به گزارش ایسنا به نقل از پارسینه، قسمتی از متن گزارش این دیدار که از طرف دکتر احمدی توسط سایت ابن عربی منتشر شده است در پی می‌آید:
    «... حضرت آیت‌الله که پیدا بود از پیچیدگی، دشواری و اهمیت علوم انسانی و پیوند آن با مسائل اسلامی نیک آگاه و سخت نگرانند و برای هشدار دادن به ما و مسئولان ذی‌ربط احساس مسئولیت می‌کنند، فرمودند: بررسی مسائل دینی و بردن نتیجه آن به دانشگاه‌ها و حوزه‌های اجرایی کاری است بسیار دشوار. آیا طلبه‌ای که شرایع و لمعه و مکاسب و جواهر را خوانده می‌تواند بر مسند قضاوت بنشیند و کار حقوقی و قضایی انجام دهد؟ من از مشکلاتی که در دادگاه‌های ایران هست خبر دارم. مسائل باید همه‌جانبه و با توجه به آرای دیگران هم بررسی و سپس با وقوف کامل به فقه و حقوق خودمان نظر نهایی اعلام شود.

    از باب نمونه دکتر کاشانی فرزند آیت‌الله کاشانی استاد حقوق در باب شفعه نظر حقوقی فرانسه را ترجیح داده ... اما اگر دکتر کاشانی به فقه احاطه داشت می‌دید که در روایت امام جواد علیه‌السلام این مطلب با وضوح آمده است. روایت این است که اگر صاحب حق شفعه در همان شهر است، شریک سه روز به او مهلت می‌دهد و اگر می‌خواهد برود پول را از شهر دیگری بیاورد به اندازه رفت و برگشت و سه روز پس از بازگشت به او مهلت می‌دهد. اگر در این مدت رسانید، سهم از آن اوست وگرنه حق شفعه ندارد. اگر صاحب حق شفعه در شهر دیگری باشد، باید به او اعلام کنند و پس از دریافت اعلام هم سه روز مهلت دارد تا قیمت سهم شریک را بیاورد. اگر نیاورد حق شفعه‌اش ساقط می‌شود.
    سپس فرمودند: نتیجه بحث و بررسی و دگرگونی در علوم انسانی باید این باشد که در قالب عمل و اجرا درآید و از طریق دانشگاه‌ها به سرتاسر جامعه سرایت کند و تحول‌ساز باشد وگرنه چه فایده‌ای دارد؟ مثلا تدریس فلسفه که عموما هم تدریس فلسفه ملاصدراست و آن هم با آرای منحرف محی‌الدین آمیخته است و در باب معاد هم مشکل دارد چه نتیجه‌ای دارد؟

    معظم‌له از نفوذ و رسوخ افکار خرافی در جامعه ایران با نقل خواب و ... در باب مهدویت و ارتباط جامعه علمی دانشگاهی با این قبیل افکار، بیمناک و نگران بودند که چگونه بین این دو شیوه تفکر می‌توانید هماهنگی ایجاد کنید؟

    ایشان فرمودند: نمی‌دانم با توجه به مشکلاتی که گفتم چگونه می‌خواهید مشکل معارف اسلامی و کتاب‌های حوزه علوم انسانی را به گونه‌ای که مورد قبول دانشگاهیان باشد حل کنید. فکر می‌کنم اگر به دنیا بگوییم ما پاسخ بسیاری از مسائل را هنور نیافته‌ایم بهتر است تا اینکه ادعا کنیم همه چیز را می‌دانیم ولی در عمل نتوانیم پاسخی قابل ارائه به غرب و به روشنفکران بدهیم.»

    منبع خبرگزاری رسمی ایسنا
    اینجا را کلیک کنید


    و یا سایت خبری شیعه نیوز
    http://www.shia-news.com/fa/print/62790
    ويرايش توسط al sadr : 09-06-2014 در ساعت 09:07 PM

  2. #2
    تاريخ عضويت
    Feb 2013
    نوشته ها
    37

    پيش فرض دکتراحمد توکلی رئیس پیشینِ مرکز پژوهش‌های مجلس و نماینده اصولگرای تهران مدیر سایت الف

    احمد توکلی، نماینده اصولگرای تهران در مجلس شورای اسلامی در دوره‌های هفتم، هشتم و نهم

    احمد توکلی (زادهٔ ۱۳۳۰ در بهشهر)، سیاست‌مدار ایرانی، رئیس پیشینِ مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و نماینده کنونی مجلس شورای اسلامی است.
    وی سخنگوی دولت محمدعلی رجایی و وزیر کار و امور اجتماعی مستعفی کابینه اول میر حسین موسوی بوده‌است. وی در دوره اول مجلس نماینده بهشهر و در دوره‌های هفتم و هشتم نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بوده‌است. توکلی از ابتدای دورهٔ هفتم تا اوایل دورهٔ نهم، ریاست مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشته‌است. وی در انتخابات ششم و هشتم ریاست جمهوری کاندیدا بود که در هر دو دوره رقیب اصلی کاندیداهای پیروز(هاشمی و خاتمی) محسوب می‌شد و در رتبه دوم قرار گرفت.

    زندگی‌نامه
    احمد توکلی در سال ۱۳۳۰ در شهر بهشهر به دنیا آمد. نیای او تاجری اصفهانی بود که در اواخر حکومت تزاری با قفقاز و روسیه مراوده تجاری داشت و در پی تجارت به مازندران آمده بود که انقلاب بلشویکی درگرفت و وی که در پی این انقلاب ورشکست شده بود ساکن شمال شد. وی پسرِ دخترخالهٔ ناتنی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی است. همسر وی دخترخاله برادران لاریجانی است.

    تحصیلات
    وی مدرک دکترای اقتصادش را در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه ناتینگهام انگلستان و پس از طی دوره کارشناسی (مطابق قوانین آموزشی انگلستان) اخذ کرد.

    توکلی استاد یار گروه علوم اقتصادی دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی می‌باشد.

    ورود به مقطع دکترا از مقطع کارشناسی در سیستم آموزشی انگلیس مرسوم بوده و ایران تا سال ۲۰۱۰ مدارک دکترای اخذ شده پس از کارشناسی از دانشگاههای معتبر انگلیس را "معادل" ارزیابی نمی‌کرده‌است، بخصوص که برخی از این دانشگاهها دارای اعتبار بین‌المللی ویژه هستند.

    سوابق
    او رئیس شهربانی، کمیته انقلاب اسلامی و دادیار و دادستان انقلاب بهشهر بود

    او در کابینه میر حسین موسوی وزیر کار و سخنگو بود. پس از استعفا از این سمت، او روزنامه رسالت را بنیانگذاری کرد و سپس به انگلستان رفت و در آنجا مدرک دکترای اقتصاد خود را گرفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۷۶ روزنامه فردا را بنیانگذاری کرد که بعد از مدت کوتاهی بر اثر مشکلات مالی تعطیل شد.
    توکلی در مجلس اول از زادگاه خود به عنوان نماینده انتخاب شد و در مجالس هفتم و هشتم و نهم به عنوان نماینده اصولگرای تهران انتخاب شد.

    وی دو دوره کاندیدای ریاست جمهوری شده که هر دوبار (به ترتیب پس از علی اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی) دوم شده‌است.
    در انتخابات سال ۱۳۸۰ زمانی که اکثر گروه‌های اصلی اصولگرایان در سکوت به‌سر می‌بردند توکلی رقیب اصلی و منتقد شدید سیاست‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خاتمی بود

    وی هم اکنون مدیر مسئول سایت خبری اینترنتی «الف» است.

    منابع: ویکی پدیای فارسی
    اینجا را کلیک کنید

    و سایت خبری فردا
    http://www.fardanews.com/fa/print/164677




    ++++++++++++++++++++++++++++++
    ++++++++++++++++++++++++++++++



    داستان ادامه تحصیل من [دکتر احمد توکلی] از این قرار بود که در آبان 1371،در حالی که سال آخر دوره کارشناسی را در دانشگاه شهید بهشتی می گذراندم، طی نامه ای به مقام معظم رهبری شرح دادم که تلاش برای تدوین اقتصاد اسلامی و تقویت جهت گیری های درست در علم اقتصاد، ضروری است که تعدادی از کسانی که به تمامیت اسلام و اقتضائات بومی اعتقاد دارند و فلسفه علم می دانند به آخرین مدارج علم رایج اقتصاد برسند و عالم این رشته شوند تا بتوانند به طراحی اقتصادی متناسب با مبانی اسلام و نیازهای ایران بپردازند. عرض کردم که من خود را برای این کار مهیا می دانم ... اگر در یکی از کشورهایی که سیستم انگلیسی دارند که آن را By Research می خوانند، تحصیل کنم، علاوه بر آنکه نسبت به داخل، از اعتبار علمی بالاتری برخوردار است (که مهم است)، با همت دانشجو این زمان به نصف سیستم ایران قابل تقلیل است. خواسته ام این بود که سرمایه گذاری روی افرادی مانند بنده با سوابق اجرایی متنوع، بازدهی بالاتری برای مردم خواهد داشت، مقام معظم رهبری با این استدلال موافقت فرمودند و دستور به آقای معین داده شد که بورسیه شوم.

    البته اجرای این دستور چند ماه به تعویق افتاد. در بهمن همان سال که در ترم آخر بودم، در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کردم.... شکر خدا در کنکور ارشد قبول شدم برای دانشگاه اصفهان که دانشکده اقتصاد شهید بهشتی به دلیل نمونه دانستن من حاضر شد که اگر به خارج اعزام نشدم به من پذیرش بدهد.

    در وزارت علوم به دستور صریح وزیر به استناد دستور آقا، به سرعت کارهای اداری را انجام دادند تا من به ترم اکتبر برسم. سه دانشگاه بریستول، ناتینگهام و گلاسکو به دلیل سوابق تحصیلی، اجرایی، رسانه ای و سیاسی-ام برای PhDمستقیم به من پذیرش دادند. البته در سیستم انگلیسی همه دانشجویان دکتری پس از یک سال یا یک و نیم سال باید امتحانی بدهند که امتحان MPhil (Master of Philosophy) است و اگر مدلشان در حد PhD نباشد به وی مدرک ام فیل می دهند که درجه ای بین کارشناسی ارشد و دکتری است و اگر تحقیق وی ظرفیت دکتری را داشته باشد به PhD ارتقاء می یابد. بحمدالله پس از سه ماه کلاس زبان که با نمره B+ پایان یافت از ژانویه 1994 تحصیل من آغاز شد و پس از 13 ماه در امتحان MPhil موفق شدم و به PhD ارتقاء یافتم. البته شرط شرکت در دو کلاس اقتصاد کلان پیشرفته، و یک کلاس اقتصاد سنجی تحلیلی سری های زمانی را انجام دادم.

    باید یادآوری کنم که اولاً، دانشگاه ناتینگهام در رشته اقتصاد درجه 5 است (عالی) و جزء 10 دانشگاه برتر انگلستان و جزء 75 دانشگاه برتر دنیاست. ثانیاً دوره تحصیل من پس از 3 ماه برای زبان، جمعاً 3 سال (ژانویه 94 تا دسامبر 96) به طول انجامید و دکتر معین و دکتر گلپایگانی از دو جناح سیاسی مختلف کتباً دستور رهبری را به معاونانشان تذکر می دهند رابعاً غیر از تأییدیه درجه دکترای من در وزارت علوم دولت سازندگی، وزارت علوم دولت اصلاحات مرا به دانشگاه شهید بهشتی برای ادای تعهد به عنوان استادیار معرفی کرد، و در سمینار علمی برای پذیرفته شدن در هیأت علمی، که الزاما باید ارائه می شد، تمام 14 عضو گروه اقتصاد از گرایش های مختلف علمی و سیاسی به من رأی مثبت دادند، وزارت علوم دولت دهم هم که طی نامه فوق این مراتب را تأیید کرد،

    برای تأمین هزینه با مؤسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی به ریاست آقای دکتر محمد نهاوندیان(رئیس فعلی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن کشور) قرارداد تدوین کتابی درباره روش های نوین اقتصاد سنجی را (که در آن تاریخ متن فارسی در آن زمینه نداشتیم ) امضاء کردم و با پیش دریافت آن و نیز جایزه ای که وزارت علوم به میزان نصف هزینه تحصیل یک‌ ترم به من داد، توانستم با حفظ عزت و آبروی ایران، تحصیلم را تمام کنم. ماجرای این جایزه نیز این بود که چون یک ‌ترم از متوسط دورۀ تحصیل دانشجویان ایرانی زودتر تحصیلم تمام شد، شهریه این ترم را دانشگاه ناتینگهام به وزارت علوم باز گرداند که طبق مقررات، نیمی از آن به دانشجو تعلق می گرفت.

    منبع
    سایت خبری الف
    http://www.alef.ir/vdchiknzw23n-6d.tft2.html?16txt


    و یا سایت خبرگزاری رسمی مهر
    http://www.mehrnews.com/TextVersionDetail/1679035
    ويرايش توسط al sadr : 09-07-2014 در ساعت 05:12 AM

  3. #3
    تاريخ عضويت
    Feb 2013
    نوشته ها
    37

    پيش فرض دکتر احمد توکلی(دکتر اقتصاد از انگلستان) درحال حاضرچیزی از اقتصاد اسلامی در دست ندارم

    متن خلاصه شده مصاحبه دکتر توکلی با هفته نامه تجارت فردا

    دکتر احمد توکلی: ثابت میکنم که اقتصاد اسلامی قابل تحقق است ولی در حال حاضر چیزی در دست ندارم.

    هفته نامه تجارت فردا ، تاریخ انتشار: 12 مرداد 1392، شماره 51

    «احمد توکلی» در سالهای گذشته همیشه برای ما چهره های دوگانه داشته. یک روی او به واسطه ایستادگی ها و استقامت های یک تنه اش مورد استقبال افکار عمومی بوده و روی دیگرش را اما شاید بسیاری از مخاطبانش، نمیتوانند درک کنند. انگار احمد توکلی دو روی متفاوت دارد. دو روی ترش و شیرین. وقتی یک تنه مقابل بودجه های انبساطی دولت می ایستد یا در قالب نامه های سرگشاده در مقابل سیاستهای مالی و پولی دولت افشاگری می کند. در مقابل احمد توکلی سیاستمداری داریم که در گفت وگو با هفته نامه تجارت فردا، اذعان می کند گاه مصالح سیاسی جناحش را بر برخی واقعیتها ترجیح داده؛ روزهایی که می دانسته احمدی نژاد گزینه اصلحی نیست و به اضطرار به او رای داده؛ مردی که شش ماه بعد او را خائن به ملت نامیده؛ از موضوعاتی برای نخستین بار پرده برمی دارد؛ حضور نظامیان در اقتصاد تا مواردی مانند سفارش رهبری در مورد ادامه دولت احمدی نژاد تا پایان دوره اش؛ از رای کابینه تا دلایل پشت پرده منتفی شدن ایده برکناری زودهنگام؛ در این گفت وگو سعی شده، متفاوت از بسیاری از گفت وگوهای پیش از این، بسیار صریحتر با احمد توکلی روبه رو شویم و ایده های سیاسی و اقتصادی اش را واکاوی کنیم
    و طرح یک سوال اساسی: آیا شما تنها یک منتقد هستید که اگر یک وزارتخانه اقتصادی را بخواهید مدیریت کنید، ناتوان می مانید یا برخلاف برخی روایتها، صاحب سبک خاصی در اقتصاد هستید؟

    ***

    اشاره کردید در اقتصادی که نقش دولت در آن پررنگ است، فساد بیشتر است. پس چرا اینقدر طرفدار حضور دولت در اقتصاد هستید؟
    می خواهید وارد بحثهای مکتبی شوید؟

    اگر موافق باشید. پس اجازه بدهید سوالم را به شکل دیگری مطرح کنم. راستش من یکی از افرادی هستم که بدون توجه به اینکه شما اصلاح طلب هستید یا اصولگرا، همواره در انتخابات به شما رای داده ام. این رای البته به دلیل صراحت لهجه و ایستادگی شما در مجلس بوده است. شما را آدم سالم و باوجدانی میدانم که همواره مدافع حق بوده اید. با این حال هیچگاه نتوانسته ام فکر و اعتقادات اقتصادی شما را در یک چارچوب قرار دهم. البته قصد من جسارت به شما نیست و من هم در مقام و جایگاهی نیستم که به شما ایراد بگیرم.
    راحت باشید. من خودم را پاسخگو میدانم. باید به همه رای دهندگان جواب بدهم و خوشحال میشوم به فردی که به من رای داده جواب بدهم.

    فکر میکنم قرار دادن احمد توکلی در یک چارچوب مشخص غیرممکن است. چون شما گاهی به چپ میروید و گاهی به راست و گاهی مثل موضوع تثبیت قیمتها به قواعد اقتصادی پشت میکنید. چرا احمد توکلی اینقدر پراکنده فکر می کند؟ آیا این اتهام را می پذیرید که گاهی به آموزه های علم اقتصاد خیانت کرده اید؟
    علم اقتصاد که وحی نیست که نپذیرفتن بخشی از آن خیانت باشد. اگر به فلسفه علم احاطه داشته باشید علم اقتصاد را چندان هم علم نخواهید دانست. البته این سخن من محتاج شرح است و نافی زحمات علمای اقتصاد برای گشودن راه بشر نیست. ولی با صراحت میگویم که اگر مجبور شوم بین خیانت به علم اقتصاد و خیانت به وطنم، مردمم و دینم، یکی را انتخاب کنم، به علم اقتصاد خیانت میکنم.

    چرا به عنوان یک اقتصادخوانده فکر می کنید عمل کردن به قواعد کلاسیک علم اقتصاد، خیانت به کشور است؟
    من برای علم اقتصاد تقدس قائل نیستم. عمل کردن به قواعد علم اقتصاد به شکل دربست و بی توجه به اقتضائات ملی و دینی ما، آنگونه که بعضی ها فکر میکنند، خیانت به کشور است. من نمیتوانم «اقتصاد نئوکلاسیکی» را دربست بپذیرم. وقتی در مورد علم اقتصاد صحبت میکنیم، از فیزیک صحبت نمیکنیم. در فیزیک، امور قابل آزمایش است که به آن میگویند «علوم دقیقه»؛ و معمولاً صحت گزارهها تقریباً صد در صد است. چون شرایط قابل تکرار است. ما در اقتصاد وقتی صحبت از گزارهای میکنیم و میگوییم این گزاره علمی است، باید در نظر داشته باشیم که در کشوری دیگر با تمام مناسبات همان کشور آزمون شده است. به قول «شومپیتر» علم اقتصاد، علمی است برای تبیین مناسبات مردم از نظر اقتصادی در جامعه سرمایه داری غرب. تاکید دارد که این علم مختص مناسبات غرب است. به محض اینکه شما یک گزاره اقتصادی میبینید که حاصل تجربه این جامعه است، این را نمیتوانید بر خلاف فیزیک به جوامع دیگر عیناً و کاملاً تطبیق بدهید. احکام فیزیک تقریباً جهان شمول است اما قواعد اقتصاد اینگونه نیست. مثلاً وقتی میگویید «تورم پدیدهای پولی است» بر این موضوع تاکید می کنید که هیچ عامل دیگری جز نقدینگی بر تورم اثرگذار نیست. آیا این گزاره را میشود برای همه جوامع در همه زمانها تعمیم داد؟ روششناسی اقتصادی و سیر عقاید اقتصادی میگوید نمی توان تعمیم داد. چون اگر من مثلاً نگاهی «ساختارگرایانه» داشته باشم، دیدگاهی متفاوت از «پولگرایان» دارم. مثلاً من میگویم نقدینگی روی تورم اثرگذار است اما وزن خود را دارد و اینگونه نیست که تورم بهطور کامل ناشی از نقدینگی باشد. بنابراین من و یک پولگرا به دو شکل تورم را تحلیل میکنیم و دو نوع نسخه میپیچیم و گاهی ممکن است نسخه من درست باشد اما نسخه ایشان نه و گاهی ممکن است برعکس آن صورت گیرد. قبول دارم که بخشی از دیدگاههای ما به هم نزدیک است. نسخه های ما هم شباهت هایی دارد اما اشاره کردم که از نظر ساختارگرایان همه تورم ناشی از نقدینگی نیست. در این مثال فرق من با آن پولگرا در این است که او به طور کامل برای مریض ایرانی که اقتصاد است، نسخه غربی و نئوکلاسیک میپیچد اما من این را قبول ندارم. در پاسخ به دوستانی که معتقدند من به علم اقتصاد خیانت کردهام، به اظهارنظر «جوزف استیگلیتز» ارجاع میدهم که میگوید وقتی 95 بیمار از بیماران یک طبیب میمیرند، اشکال از نسخه و طبیب است نه بیمار. بعد مثالش را با نسخه تعدیل صندوق بین المللی پول تطبیق میدهد. همین «تعدیل ساختاری» که دوستان شما سینه چاک آن هستند تنها در چند کشور معدود پاسخ داده و بقیه کشورها را به خاک سیاه نشانده است. در حالی که اقتصاددانان مدافع تعدیل معتقدند بیمار مشکل داشته و همه مشکلات را به او نسبت می دهند. در کشور ما هم از این نسخه دفاع شد. مرحوم دکتر نوربخش مدافع این برنامه بود، آقای هاشمی هم از مدافعین این مدل شد. اما من مخالف بودم. به آقای هاشمی گفتم شما از بین بازارهایی که قصد دارید آزاد کنید، بازار کار را بسته اید و کنترل می کنید اما بازار کالا را آزاد کرده اید. نتیجه اش توزیع نابرابرتر به نفع صاحبان سرمایه و به زیان نیروی کار است. من به مخالفانم گاهی در مواضع نزدیک میشوم اما در مبانی با هم اختلاف داریم. اختلاف ما اختلاف شخصی نیست اما در مبانی با هم مشکل داریم. اخیراً که به دیدن آقای روحانی رفتم گفتم دسته ای از اقتصاد دانانی که اطراف شما هستند، رشدمحورند و معتقدند اگر اقتصاد رشد کند، همه مسائل حل میشود و اگر درست نشد، به شکلی درستش می کنیم. من در کتابم این را ثابت کرده ام که رشدمحوری بدون توجه به عدالت، اگر به رشد دست یابد، رشد ناپایدار و نامتوازن خواهد بود و ادعا دارم و دلیل علمی دارم و معتقدم رشد و عدالت باید دو مقوله باشند که توأمان تعقیب میشوند. این اختلاف جدی است.

    به چه دلیل؟ آیا فکر میکنید تنها شما به عدالت اعتقاد دارید؟
    من معتقدم رشد و عدالت در کنار هم موضوع سیاست گذاری اند نه اینکه این دو مقوله را جدا در نظر بگیریم. جدا دیدن این دو نتایج عجیب و غریب دارد. یکی از دوستان شما که با ایشان اختلاف مبنایی دارم و انسان خوب و محترمی است، در کتابی که همکاری دستهای از محققان همفکر خویش تهیه کرده، مثلاً به صراحت میگوید ما نباید بگذاریم که گروه های متوسط به پایین در ساختار قدرت سیاسی سهم داشته باشند. چرا؟ ایشان میگوید چون این افراد به توزیع درآمد حساس هستند و سیاست های توزیع درآمد را جدی میگیرند در نتیجه چون کارایی و عدالت باهم بده بستان دارند ( Trade off) نرخ رشد پایین می آید. این گزاره متعلق به اقتصاد نئوکلاسیک است که رشد و عدالت باهم بده بستان دارند. یعنی اگر دنبال یکی بروید دیگری را از دست میدهید؛ و چون رشد را محور همه چیز میدانند معتقدند باید عدالت را رها کنند و با رشد همه چیز درست میشود. بعد نتیجه میگیرد که افراد متوسط به پایین نباید به قدرت سیاسی برسند. نباید نماینده شوند. نباید وزیر و وکیل شوند. من کاملاً با این تفکر مخالفم.

    بزرگ شدن کیک به نفع مردم فقیر نیست؟
    این حرف نادرست است. چه کسی گفته؟

    طبیعی است اگر کیک بزرگتر شود به افراد بیشتری سهم میرسد.
    از کجا میگویید؟ اینکه کل سهم ها زیاد میشود حرف درستی است. اما آیا در مسیر رشد سهم گروهها ثابت می ماند و سهم همه با یک نرخ رشد میکند؟ از کجا ثابت شده است؟

    و البته هرکس به اندازه تلاشی که میکند.
    نه. شما در این فرضی که میکنید، مناسبات را ثابت میگیرید. میگویید از این نقطه تا آن نقطه چیز دیگری تغییر نکرده است. من میگویم اگر اینگونه بود، باید سیاست تعدیل در همه کشورها جواب میداد چرا؟ برای اینکه نرخ رشد لااقل در اکثر موارد بالا رفته گرچه ناپایدار و پرنوسان. اگر اینگونه بود باید با افزایش نرخ رشد، ضریب جینی در همه کشورهای اجراکننده سیاست پایین می آمد.باید نسبت توزیع درآمد دهک های مختلف بهبود پیدا میکرد. اما دیدیم که در اکثر موارد چنین نشد.
    شما مخالف رشد گرایی هستید؟
    نه من مخالف رشد نیستم، اما معتقدم رشد و عدالت را باید همزمان پیش برد. من میگویم دو مقوله داریم که هردو باید هدف سیاستگذار باشند. رهبری میگویند پیشرفت و عدالت. ممکن است فردی این نظر را قبول نداشته باشد. در عالم نظر هیچ ایرادی ندارد که فردی نظر رهبری را قبول نداشته باشد؛ بلکه این امر طبیعی و حتی اختلاف فکری محتومِ مطلوب است. اما وقتی این فرد وارد عالم سیاست میشود باید مطیع قانون باشد. قانون اساسی در اصل 110 تعیین سیاستهای کلی را برعهده رهبر می گذارد پس در عالم سیاست راهبرد رهبری پیگیری شود. بنابراین فردی که موافق این نظر نیست نباید وارد مناسبات قدرت شود.

    سؤال: آقای دکتر من نماینده سیاست تعدیل نیستم و اشراف لازم را برای دفاع یا رد این تجربه ندارم. همیشه هر سیاستی منتقدانی دارد و مدافعانی. اما برای من این پرسش مهم است که منتقدان، چه سیاست جایگزینی دارند؟ فکر میکنم همیشه نقد یک سیاست خیلی آسانتر از تدوین یک سیاست دیگر است. شما چه جایگزینی داشتید یا اکنون دارید؟ در صحبت های قبلی اشاره کردید که به تفکر ساختارگرایانه تمایل دارید. اکنون میخواهم بپرسم آیا شما دل به آموزه های تفکری بسته اید که منسوخ شده و دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد.

    جواب: من اگر هیچ نداشته باشم هیچ نظری نداشته باشم از همین سبد نظریات موجود غرب، گزینش بهتری میکنم. من میگویم اگر کسی خواست استراتژی رشد بنویسد بهتر است برود دنبال «رشد حامی فقرا» (Pro-Poor Growth). این رویکرد هم متعلق به دنیای غرب است. مال من نیست. استراتژی رشد حامی فقرا به رشدی میگویند که در فرآیند رشد نرخ رشد وضع تهیدستان و مستضعفان بیشتر از نرخ رشد ثروتمندان باشد. چطور شما به طرفداران این استراتژی ها که برخی آموزه های اقتصاد متداول را نمیپذیرد، نمیگویید خائن به علم اقتصاد؟

    این استراتژی در کدام کشور پیاده شده و جواب داده است؟
    افتضاحی که همان سیاستهای نئوکلاسیک در توزیع درآمد در اکثر کشورها پدید آورده این مباحث را در ادبیات اقتصادی وارد کرده است.

    آقای دکتر شما نهادگرا هستید؟
    جواب: من اقتصاد اسلامی را قبول دارم. آن را قابل تحقق میدانم. قابل مدلسازی میدانم. اما خودم هنوز مدل جامع ندارم.


    سؤال: شما میگویید اقتصاد اسلامی را قبول دارید اما هیچ مدلی برای آن نمی شناسید. به همین دلیل است که میگویند احمد توکلی همیشه منتقد است. ولی اگر وزارت اقتصاد را به او بدهید نمیتواند اداره کند. چون هیچ مدل اجرایی و عملیاتی برای اقتصاد ندارد...

    جواب: ممکن است به عنوان یک شخص این ضعف را داشته باشم. اما منطق من قابل تخطئه نیست. منطق من این است که ادعای اقتصاد نئوکلاسیک ادعای غیرواقعی و نادرست است. من «نهادگرایان» را واقعبینتر میدانم تا مدافعان اقتصاد نئوکلاسیک را.

    یعنی دیدگاهتان به نهادگرایان نزدیکتر است؟
    نه. دیدگاه نهادگرایان به واقعیت نزدیکتر است و من هم نهادگرایی را ترجیح میدهم.

    شما طرفدار نهادگرایان هستید؟
    اگر مجبور شوم انتخاب کنم، نهادگرایان را انتخاب میکنم. ولی هیچ اجباری ندارم و اقتضائات ملی و اقتضائات اعتقادی را اصل میدانم. با این اولویت، به نهادگراها نزدیک میشوم. وقتی خواستم در مورد مدلی بحث کنم، ممکن است بروم و در آن موضوع خاص، نظر پولگرایان را ترجیح دهم. علم اقتصاد دین نیست که من بگویم کلش را قبول دارم یا ندارم. من آدم دینداری هستم که خودم آرمان دارم. اقتصاد هم بلد هستم. هیچ تعهدی صددرصدی هم به یک مدل ندارم. چون مدل صددرصد وجود ندارد. من به گرایش نهادگرایی علاقه بیشتری دارم.

    آقای دکتر آنچه در سالهای گذشته در کشور اجرا شده، به کدام مکتب فکری نزدیک بوده است؟
    ملغمه ای از همه دیدگاههایی که میشناسید، با سلطه مدل نئوکلاسیک.

    و شما به کدام رویکرد باور دارید؟
    به طور دربست به هیچکدام.

    سؤال: شما چه الگویی دارید؟
    سالها پیش در روزنامه رسالت مقاله ای نوشتم با عنوان منکر بزرگ. در آن سالها جوانان در خیابان ولی عصر به وضعیت حجاب خانمها گیر میدادند. نوشتم منکراتی در کشور دارد اتفاق میافتد که اگر رسیدگی نکنیم، کار از زلف میگذرد بلکه زلف و گلو و ساق و ساعد همه بیرون میافتد. سیاستهای اقتصادی آقای هاشمی را که در چارچوب تعدیل صندوق تدوین شده بود مطرح کردم و نقد صریح و تندی ارایه دادم. مدتی بعد به آقای «روغنی زنجانی» معاون رئیس جمهور زنگ زدم. ایشان بعد از احوالپرسی گفت چطور ما را جزو منکرات بزرگ قرار دادهای؟ گفتم من به شما نگفتم منکر بزرگ، به کار و سیاست شما گفتم. گفت: برای تبیین مدل اقتصاد انقلاب اسلامی حتی به حوزه علمیه قم هم رفته ام اما چیزی دریافت نکرده ام. شما جای من بودید چه میکردید؟ گفتم من اگر بودم سازمانی ایجاد میکردم و 20 اقتصاددان را که به تمامیت اسلام باور داشتند دعوت میکردم تا بنشینند با 20 فاضل حوزه علمیه که دانش اقتصاد را کسب کرده باشند در مورد اقتصاد اسلامی بحث و تبادل نظر و طی پنج سال مدل آن را طراحی کنند. به آنها امکانات میدادم. منشی و کتابخانه و دفتر میدادم تا تحقیق کنند. پول خوبی هم میدادم تا پنج سال دیگر راه را نشان شما می دهند. بعد هم خودم و دولت را متعهد میدانستم توصیه های منبعث از مدل را اجرا کنم تا نقائص آنها معلوم شود و در مصاف با واقعیات فربه و رو به کمال شوند. درست مانند اقتصاد نظام سرمایه داری غرب که تطورات مدام را تجربه کرده و میکند. دومین کاری که اگر جای تو بودم میکردم و تو نمیکنی این است که تا آن زمان بین مدلهای رقیب موجود برای تبیین مقولات اقتصادی و توصیه سیاستی آنهایی را برمی گزیدم که سازگاری بیشتری با اقتضائات ملی و مبانی اسلامی دارند.

    نهادگراها همان چپهای دهه 60 نیستند که شما با آنها مشکل داشتید و به شما میگفتند آمریکایی؟
    نهادگرایی با چپگرایی فرق دارد. از زمان «آدام اسمیت» تا حالا که 250 سال از تولد علم اقتصاد میگذرد، دهها رویکرد در علم اقتصاد پیدا شده و بیش از آن مدل در آمده است.

    ولی در حال حاضر جريان اصلي علم اقتصاد که محبوبتر و پسنديده تر است، تنها یک خط را دنبال میکند.
    که آن هم تبیین این است که چگونه اقتصاد بازار يک سيستم خودتنظيم به حساب ميآيد. مخصوصاً اينکه چگونه نفع شخصي فرض بديهي شمرده ميشود و ادعاي دست نامرئي را چگونه ميتوان با ديگر اصول تطبيق داد. اين چيزي است که همه افرادي را که بر صندلي آدام اسميت تکيه زده اند متحد ميکند. برای همین هم این خط به نفع ثروتمندان و سلطه طلبان تمام میشود.

    ولی آقای دکتر همین رویکرد 20 میلیون فقیر را در چین نجات داد. کوبا ناچار شده سیاستهای سوسیالیستی اش را کنار بگذارد. آیا وضع کره شمالی ...
    مشخص شد اختلاف ما تنها در مورد رویکردهای اقتصاد نیست. در مورد تاریخ اقتصاد هم اختلاف نظر داریم. برادر من شما برای اثبات دیدگاه خودداری به جنبه های مثبت اقتصاد آزاد نگاه میکنی. در این صورت من هم میتوانم نکات بد آن را بازگو کنم. حرف من البته این نیست. موکداً میگویم. من مدلی را میپسندم که مبتنی بر اقتضائات کشورم باشد. یا با اقتضائات کشور من سازگار باشد یا اینکه سازگاری بیشتری با اقتضائات کشور من داشته باشد. من هیچ وفاداری خاصی به هیچ یک از مدلها ندارم.

    این ایراد نیست؟
    نه. برای اینکه من خودم دنبال مدل دیگری هستم. به صورت منطقی این مدل را قابل تحقق میدانم اما در حال کار کردن روی آن هستم.

    این، نظریه شماست؟
    از روی ناچاری نظریه من است.

    خیلی خوب است که این مدل را تشریح کنید.
    در حال حاضر به مدل منسجم دسترسی ندارم، ولی منطقاً ثابت میکنم که قابل تحقق است، بین مدلهای موجود دست به گزینش میزنم. هر کدام با اقتصاد ما بیشتر سازگار باشد، ترجیح میدهم. مثال میزنم برایتان. من از خصوصی سازی دفاع کردم. اما همین که متوجه شدم دارد به سمتی میرود که افراد خاص از آن بهره میبرند، مقابلش ایستادم. با آن شکلش مخالفت کردم.

    اما دیدگاههای سال 1370 شما یکی از پایه های اصلی انحراف در مسیر خصوصی سازی بود. همانی است که در مورد تجربه خصوصی سازی کوپنی در اقتصاد مجارستان منتشر کردید. بحث خصوصی سازی و کوپن سهام. که مبنای سهام عدالت آقای احمدی نژاد شد.
    به آن طرح و پژوهش افتخار میکنم. با اقتدار دفاع میکنم. احمدی نژاد خرابش کرد. ضایع اش کرد. احمدی نژاد ضایع کرد این ایده را؛ من طرح کوپن سهام را در انتخابات ریاست جمهوری 80 مطرح کردم. بسیار طرح خوبی بود. اگر اجرا میشد، بازار سرمایه ایران امروز بسیار بزرگتر از امروز بود. اصل طرح، تشویق مردم به سرمایه گذاری بود و اینکه تنها متکی به دستمزدهایشان نباشند. این موجب میشد که طبقه متوسط رشد کند، طبقه متوسط را توسعه می داد. احمدی نژاد این طرح را برداشت و کاملاً ضایع کرد. در این طرح هم خصوصی سازی نهفته بود، هم تعدیل اندازه دولت وهم تشویق کسب درآمد از سرمایه داری نه فقط از دسترنج. آقای احمدی نژاد با اجرای ناقص و با کپی برداری ناشیانه از آن طرح، فرصتی تاریخی را سوزاند. وزیر اقتصاد چند روز پیش گفت 119 هزار میلیارد تومان خصوصی سازی کرده ایم. کجاست؟ پس چرا نقش دولت کوچک نشده؟ چرا شبه دولتیها رشد کرده اند؟ چرا بخش خصوصی رشد کرده؟ گوشت دولت را فروختند و حالا پی و استخوانش مانده.

    در مورد شما گفته میشود که فقط خود را حامی فقرا می دانید و دیگران را معمولاً حامی ثروتمندان و طبقه سرمایه دار می شمارید. آیا اینگونه است؟ شما فقط حامی فقرا هستید و آنها نیستند؟
    از بعضی ها بیشتر مدافع مستضعفان هستم. تعارف ندارم. بعضی از اقتصاددانان به فکر فقرا نیستند. وقتی اقتصاددانی میگوید باید این سیاست تعدیل را اعمال کنیم ولو اینکه باعث سرکشی مستضعفان شود، آن وقت پلیس ضدشورش هست که آنها را کنترل کند، من مخالفت میکنم من. با افتخار میگویم که با او و امثال او یکی نیستم. وقتی اقتصاددانی میگوید طبقات متوسط به پایین نباید وکیل و وزیر شوند، مخالفت میکنم. به شدت هم مخالف هستم. این همکار گرامی کتابش را در اوج حاکمیت اصلاحطلبان نوشته است. در کتابش شکلی کشیده و در تبیین سیاست خارجی ایران نتیجه گرفته باید در نظام جهانی حل شویم. من چگونه با این نظر کنار بیایم؟

    استنباط این است که شما ایدئولوژیک به مسائل نگاه میکنید.
    بله. آن هم رشته محترم من هم ایدئولوژیک نگاه میکند منتها ایدئولوژی غرب. من هم ایدئولوژی اسلام را قبول دارم. البته این اختلاف به معنای فقهی ما را از هم جدا نمی سازد. ممکن است من و ایشان در بسیاری از گزاره های علم اقتصاد نگاه مشترک داشته باشیم. البته سرِ پیچهای مهمی با هم اختلاف داریم.

    فکر میکنم اشتباه میکنید چون آنچه شما ایدئولوژی غرب مینامید، به زعم ایشان، یافته های علم اقتصاد است. ایشان فقط، به گزارشها و پژوه شهای اقتصاد استناد میکند.
    اگر چنین باشد ناشی از جهل به فلسفه علم است.

    به من حق دهید، اصلاً نمیتوانم شما را در چارچوب های موجود قرار دهم. مثلاً بگویم شما طرفدار آزادی اقتصادی هستید یا اقتصاد دولتی را قبول دارید. نمی توانم بگویم شما به کدام مکتب نزدیک هستید. بیشتر شما را انسان با وجدان وبا اخلاقی میدانم که نسبت به مسائل اطرافش بی تفاوت نیست.
    کجا قرار است باشم؟

    شما منتقد اقتصاد در دولتهای موسوی، هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد هستید. درست است؟
    بله و معتقدم عملکرد احمدی نژاد در حوزه اقتصاد از همه دولتهای گذشته بدتر بود.

    شما به عنوان یک فرد موثر در حاکمیت، چرا هیچ وقت علیه بزرگ شدن مداوم دولت و در کنار آن شبه دولتی ها موضع نگرفته اید؟
    من علمدار مخالفت با دولتی کردن بودم و هستم. اتفاقاً اختلاف اصلی ما با آقای موسوی در دهه 60 همین موضوع بود. ما در سیاستهای داخلی با موسوی اختلاف نداشتیم. در مورد سیاست خارجی هم اختلاف نبود اما آنچه ما را نگران کرد، علاقه ایشان به بزرگ کردن دولت بود.

    در مورد مصادره اموال سرمایه داران و ملی کردن صنایع چطور؟
    نه ما موافق بودیم. خاله من جزو افرادی بود که زمینهایش مصادره شد. از 43 هکتار زمین خاله من،37 هکتار مصادره شد.

    سؤال: آقای دکتر صادقانه پاسخ بدهید. بر اساس نگرش آن سالها در مورد مصادره اموال سرمایه داران، بگویید سرمایه داری امروز چه تفاوتی با سرمایه داری قبل از انقلاب دارد؟

    جواب: فساد در فعالیت های اقتصادی امروز بیشتر رخنه کرده.

    دیدگاه شما در مورد مالکیت چیست؟
    مالکیت خوب است چون غصب بد است. غصب بد است چون مالکیت خوب است. اول انقلاب در بهشهر دادیار دادگاه انقلاب بودم. کمیته ضدرباخواری تشکیل داده بودیم. این کمیته افرادی را که علیه آنها شکایت میشد بعد از آنکه شکایت را درست مییافت از متشکی عنه میخواست که شکات را راضی کند و اگر استنکاف میکرد بازداشت می شد. یک نفر از عموی من شکایت کرد. کمیته گرچه او را رباخوار نشناخت اما معامله را باطل میدانست ولی عمویم زیر بار نرفت. طبق روال حکم بازداشت او را نوشتم. یک روز بازداشت بود تا تمکین کرد و آزاد شد. پدرم گفت چرا عمویت را بازداشت کردی؟ گفتم: آقا جون، مقررات بوده و ایشان باید تمکین میکرد. به عمویم گفتم شما ربا خوار نیستید اما معامله شما باطل است. عموی من فرد را راضی کرد و از زندان آزاد شد. خاله من 43 هکتار زمین داشت. اهالی روستای مجاور از او شکایت کردند. پرونده را تعمداً به فرد دیگری دادم اما به او توصیه کردم که محکم بایستد.37 هکتار از زمین های ایشان مصادره شد. خاله ام ناراحت شد و گفت: شما یادت نیست وقتی بچه بودی، من چادرم را دور کمرم می بستم و جنگل خراب را آباد میکردم؟ گفتم خاله جان من بچه بودم و حالی ام نمیشد شما چه میک نید. حالا میبینم زمین های روستای مجاور را گرفته ای. به هر حال ایشان از باب اعتراض، خدمت آیتالله آملی لاریجانی رسید و شکایت کرد. آقای آملی مرا خواست و فرمود جریان چیست؟ تعریف کردم و ایشان پرسیدند قاضی کیست وقتی گفتم آیتالله حاج شیخ محمد ایمانی فرمود مساله روشن شد و حق با شماست و زمین های خاله ام مصادره شد. یک بار دیگر جوانان انقلابی حسین آباد آمدند پیش من و گفتند حاج رشید اکبری 300 هکتار زمین دارد چرا مصادره نمی کنید؟ گفتم اگر مال مردم خورده، شکایت کنید. گفتند مال مردم نخورده اما 300 هکتار زمین دارد. گفتم 300 هکتار که چیزی نیست اگر 3 هزار هکتار هم داشته باشد و مالک باشد، نمی گیریم. نماینده زمان شاه خانزاده ای بود به نام موسی خان اشرفی که مهندس کشاورزی هم بود. روی شهادت پیرمردهای بسیار متدین و مشهور به امانت و روحانیون بهشهر شهادت نامه گرفتم و دادگاه اصل 49 حکم به مصادره اموال او را داد. این آقای اشرفی باغ پرتقال بسیار خوبی داشت که غصبی نبود. من نگهبان گذاشتم که باغش را اداره کنند به بچه های انقلابی تاکید کردم هیچگونه تعرضی به این باغ نشود به هر حال ما از مالکیت دفاع میکنیم اما مالکیت هم برای خودش منشأ دارد. امروز در اقتصاد ایران خیلی از مالکیتها منشأ رانت دارد. انباشت سرمایه امروز در اقتصاد ایران از محل رانت های اطلاعاتی و امتیازهای دولتی به افراد خاص است. در گذشته کمتر بود اما در دولت احمدی نژاد بیشتر شده است.

    در مورد مصادره های ابتدای انقلاب، تندروی شد. اینطور نیست؟
    ممکن است اشتباهاتی شده باشد اما نمیتوان همه را زیر سوال برد.

    پس شما دقیقاً با کدام سیاست دولت آقای موسوی مشکل داشتید؟
    همیشه میگفتیم دولتی کردن امور اشکالات زیادی دارد. امام از لحاظ نظری از ما دفاع کردند اما از نظر مصداقی آقای موسوی را نگه داشتند. با سیاستهای آقای هاشمی هم با همین منطق مخالفت کردم. از آدم هایی که معلق میزنند باید پرسید چرا معلق میزنید؟مبانی دینی ما در اقتصاد حرف برای گفتن دارد. این مبانی در اقتصاد افاده معنی میکند. من از اینها دفاع میکنم. عقل مختصری هم خدا به من داده و نیمچه تفکری هم دارم.

    سؤال: نظریه خودتان را نگفتید آقای دکتر.

    جواب: من از اقتصاد اسلامی دفاع میکنم و آن را قابل تحقق میدانم. ثابت میکنم که اقتصاد اسلامی قابل تحقق است ولی در حال حاضر چیزی در دست ندارم. الان فقط گزینش خوب میکنم. البته ممکن است اشتباه کنم.

    آقای روحانی جایی گفته است که مدافع اقتصاد آزاد هستم. حتی صریحتر از آقای هاشمی در این مورد نظر داده. دیدگاه شما چیست؟
    خب، اگر مقصود ایشان همین اقتصاد سرمایه داری بی درو پیکر باشد که بازار را ول کند، شکست میخورد.
    بی در و پیکر یعنی ...یعنی اینکه دولت هیچ کاره است.

    کاش دولت هیچ کاره باشد آقای دکتر. این دولتها با این عملکردها. این همه اتلاف منابع. مثلاً انتظار ما این است که دولت در سه حوزه آموزش، بهداشت و امنیت به عرضه خدمات عمومی بپردازد اما همه چیز عرضه میکند جز این سه کالا. به قول میلتون فریدمن اگر اداره شن زارهای آفریقا را به دولت بدهید قحطی شن به وجود می آید».
    شما طرفدار افراطیترین شکل سرمایه داری هستید و من تعجب میکنم. از نظر من دخالت دولت در حوزه هایی لازم است. نمیتواند هیچ کاره باشد. دولت کارش را باید درست انتخاب کند. دولت باید مالکیت کمی داشته باشد و کمترین دخالت را در داشته باشد. بعضی دخالتها خوب است و بعضی دخالتها بد.

    منبع:
    هفته نامه تجارت فردا ، تاریخ انتشار: 12 مرداد 1392، شماره 51
    اینجا را کلیک کنید


    و یا سایت خبری الف
    http://alef.ir/vdcdoo0fxyt0n96.2a2y.html?194642
    ويرايش توسط al sadr : 09-07-2014 در ساعت 04:59 AM

  4. #4
    تاريخ عضويت
    Feb 2013
    نوشته ها
    37

    پيش فرض

    قسمتی از مصاحبه خبرگزاری رسمی تسنیم با اسدالله عسگراولادی متولد 1312 تهران. عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در تمام دوران پس از انقلاب .

    تسنیم: قبل از اینکه مصاحبه را به صورت رسمی آغاز کنیم بد نیست که آقای عسگراولادی بگویید چه شد که وارد حوزه فعالیتهای اقتصادی شدید؟

    عسگراولادی: حدود 64 سال است که در رشته صادرات در کشور فعالیت می‌کنم در تمام این مدت همواره صادر کننده بودم و هیچ گاه در واردات یا سرمایه گذاری‌های وابسته به دولت حضور نداشته و شرکت نداشته‌ام.
    قبل از پیروزی انقلاب به گروهی تحت عنوان "کمیته تنظیم انتصابات" که مقدمات حضور حضرت امام (ره) را فراهم می‌کردند ملحق شدم. پس از فعالیت در این کمیته که در ابتدای سال 57 شکل گرفته بود به فرمان حضرت امام (ره) که توسط شهید بهشتی به بنده ابلاغ شد به همراه 7 نفر دیگر به اتاق بازرگانی رفتم. از آن 8 نفر سه نفر در قید حیات هستند و مابقی فوت کرده‌اند. در اینجا جای دارد تا اسم این افراد را عنوان کنم. آقایان ترخانی، مصطفی عالی نسب ، علی اکبر پور شهامی، ابوالفضل کرد احمدی و محمد علی نوید فوت کرده اند و سه نفر دیگر آقایان علی نقی خاموشی، علاء میر محمد صادقی و بنده همچنان باگذشت 36 سال در اتاق بازرگانی فعالیت می‌کنیم.
    بنده در حال حاضر مدیریت کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی، اتاق مشترک ایران و چین و اتاق مشترک ایران و روسیه را بر عهده دارم.
    امروز هم به عنوان یک کاسب جز مشغول خدمت به نظام هستم.
    در اتاق بازرگانی هم در ادامه خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از دولت ها حمایت کرده و مشغول فعالیت هستم. البته دولت هایی را مورد حمایت قرار می دهم که امام خامنه ای هم از آنها حمایت می‌کند چون بنده تابع ولایت فقیه هستم .

    تسنیم: در چند سال گذشته اقتصاد از دست مردم و بازار به سمت دولت و سیاستمداران رفت و از آن طرف مردم هم سیاست‌مدار شدند به اعتقاد شما چرا این اتفاق افتاده؟

    عسگراولادی : زمانی که مردم دیدند برای اداره زندگی خود باید با فلان مدیر بانک پیوند داشته باشند وگرنه قادر به دریافت وام نخواهند بود خود را مقید کردند که بانک و سیاست را بشناسند. به اعتقاد بنده مردم متمایل به مسائل سیاسی نبودند اما دولت آنها را مجبور کرد تا به این سمت حرکت کنند. در شرایط فعلی تمام سرنخ ها در اختیار دولت قرار دارد و مردم مجبورند برای انجام کارهای خود ، به مسائل سیاسی خود را گره بزنند.
    این روزها در کسب و کار زمانی موفق هستی که بتوانی دولت را در قسمتی که احتیاج داری بخری وگرنه نمی توان کارها را به جلو برد. اقتصاد 80 درصدی دولتی باید شکسته شود مردم باید در اقتصاد حضور داشته باشند تا رانت ها کم شود.

    منبع
    خبرگزاری رسمی تسنیم
    http://www.tasnimnews.com/Home/Single/475516
    ويرايش توسط al sadr : 09-07-2014 در ساعت 05:38 AM

مجوز هاي ارسال و ويرايش

  • شما نميتوانيد موضوع جديدي ارسال کنيد
  • شما امکان ارسال پاسخ را نداريد
  • شما نميتوانيد فايل پيوست در پست خود ضميمه کنيد
  • شما نميتوانيد پست هاي خود را ويرايش کنيد
  •  
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم   شبكة جنة الحسين عليه السلام للانتاج الفني